کاری نمی شود کرد ...
شاید بهتر بود
سایه دستهای تو را
قرض می گرفتم تا شبها
از تاریکی ترسم نگیرد
اما کاری نمی شود کرد ...
سرم درد دارد
سینه ام درد دارد
سایه ام
درد دارد
تـــو را
ترک کرده ام ؛
ترک کردن همیشه درد دارد
بگذار دلم را بیندازم دور ؛
بوی عشق تو را می دهد
حامد ابراهیم پور